روانشناسی خود

همانگونه که در رویکردهای روان شناسی اشاره کرده ایم، روان شناسی خود یا Self-Psychology یکی از رویکردهای درمانی است. هدف فراتاک در این مقاله، باز کردن مفاهیم روانشناسی خود، آشنایی با ایده پرداز این نظریه و زاویه دید اوست. این مقاله به شما کمک می کند که بتوانید در انتخاب رویکرد درمانی خود و همچنین درمانگر خود، با توجه به شناختی که از خودتان دارید نقش بیشتری داشته باشید.

روانشناسی خود، شاخه ای از رواندرمانی تحلیلی و یکی از رویکردهای اصلی فرایند درمان است. نظریه روانشناسی خود بر توسعهٔ همدلی و کشف ساختار اساسی رشد سالم برای فردی که در جایگاه تحلیل است تاکید می کند و مخالف نظریه فروید در مورد نقش محرک های جنسی در ساختار روان است.

 

روانشناسی خود در دهه 1970 توسط هاینتس کوهوت Heinz Kohut معرفی شد. او معتقد بود نظریه روانی- جنسی فروید در درمان شخصیت های خودشیفته کارآمد نیست. کوهوت خودشیفتگی را ناشی از فقدان همدلی والدین می دانست و بر این باور بود که زمانی که والدین در ارائه پاسخهای همدلانه موفق عمل نکنند، حس عزت نفس سالم در کودک درست شکل نمی گیرد و کودک این احساس ارزشمندی را در جای دیگری جستجو می کند. لذا کوهوت همدلی را مبنای روانشناسی خود قرار داد. همدلی در واقع توانایی درمانگر در درک تجربه از دیدگاه فرد تحت درمان است.

به گفته کارل راجرز روانشناس معروف آمریکایی، همدلی به معنای درک دنیای شخصی طرف مقابل است؛ به این معنی که دنیای او، به مثابه دنیای خودتان است. همدلی یعنی حس کردن خشم، ترس و سردرگمیِ طرف مقابلتان؛ چنان‌که گویی حس خودتان بوده؛ بدون این‌که خشمگین شده، بترسید، یا این‌که سردرگم شوید.

 

در اینجا به بررسی مفاهیم اصلی “روانشناسی خود” پرداخته و سپس به اجمال به نقد و بررسی از درک بهتر این رویکرد می پردازیم.

آبژه (Object) :

واژه آبژه در روانشناسی اولین بار توسط فروید مطرح شد که در ابتدا به مفهوم برآورده شدن نیاز اشاره داشت. اکنون واژه آبژه به شخص یا موضوعی مهم اطلاق میشود که موضوع یا هدف احساسات یا علت درونی انگیزش فرد قرار می گیرد.

ایگو (Ego):

ایگو یک مفهوم انتزاعی است که قابل رویت نیست. و به تعبیری سازمان دهنده کارکردهای روانی است و در تفکر، قضاوت، یکپارچه سازی و غیره خود را نمایان می کند.

خود (Self) :

در قیاس با ایگو، خود، مفهوم گسترده تری را در بر می گیرد و به عنوان موضوع کاملی در رویارویی با دنیای آبژه است. “خود” اولین تجربه ما از کسی است که هستیم. سلف یا خود می تواند به عنوان سازمان گسترده تری در نظر گرفته شود که تمام عوامل روانی از جمله ایگو را به شکل فوق العاده ایی یکپارچه می کند.

در روانشناسی خود، مرکز دنیای روان یک فرد، “خود” اوست. اگر فرد نتواند احساس سالمی از “خود” تشکیل دهد، این احساس را در دنیای بیرون جستجو می کند. احساس سالم از خود، همانطور که اشاره شد از دوره کودکی شکل می گیرد. اگر محیط رشد کودک مناسب باشد، فرد توانایی ایجاد الگوها و تجارب مداوم و سالم و همچنین توانایی ایجاد خود- تنظیمی را خواهد داشت. اگر فرد نتواند احساس سالمی از خود تشکیل دهد، این الگوها از منابع بیرونی دریافت می شوند که اصطلاحا موضوع خود یا Self-Object نامیده می شود. سلف آبژه ها بخشهای طبیعی از روند رشد هستند. کودک به این سلف آبژه ها برای تامین نیازهای خود، احتیاج دارد و در طی یک رشد سالم، با ایجاد توان پاسخگویی به نیازهای خود بدون حضور دیگران، این سلف آبژه ها درونی میشوند.

انتقال (Transference) :

مفهوم دیگری که در روانشناسی خود مهم است، مفهوم انتقال است. در روانکاوی “انتقال” به فرایندی گفته می شود که فرد در طی آن، احساسات و امیالش را از دوره کودکی اش به آبژه جدیدی که معمولا روانکاوش است، منتقل می کند و این انتقال معمولا در طی درمان انجام می شود. این انتقال، نیازهای برآورده نشده سلف آبژه هاست که کوهوت آنها را به سه نوع تقسیم بندی کرده است:

  • انتقال آینه ای (Mirroring) : در این نوع از انتقال، احساس خود-ارزشمندی توسط دیگران به شخص بازتاب می شود درست مثل آینه. این انتقال شامل پاسخهای مثبت و تایید دیگران برای دین صفات مثبت درون خود است.
  • انتقال ایده آل سازی (Idealizing) : هر زمانی که فرد نتواند آرامش  را از منابع درونی خود تامین کند، به سراغ منابع بیرونی می رود چون به این آرامش نیاز دارد. مثال این انتقال را میتوان در کودکی مشاهده کرد که بعد از حادثه ایی مانند زمین خوردن، برای دریافت آرامش، به پدر یا مادر خود پناه می برد.
  • انتقال ایگوی دوقلو (Twin ship/ Alter Ego) : در این انتقال فرد از افرادی که در ذهنش شبیه سازی کرده، الگو می گیرد. الگو گرفتن کودکان از والدینشان از این نوع انتقال است. در طی یک رشد سالم، کودک در تحمل این تفاوت توانا می شود.

نقش انتقال در روانشناسی خود :

روان شناسی که با رویکرد “روانشناسی خود” کار می کند، به تجربه ایی می پردازد که فرد در درمان از خود بروز می دهد و این تجربه در “انتقال” نسبت به درمانگر آشکار می شود. تحلیل انتقال او، یک “خود” ضعیف را آشکار می کند که نیاز به سوژه قدرتمند و ایده آل دارد. جستجوی فرد برای چنین آبژه ایده آلی، بیانگر عدم عزت نفس و نیاز به تایید شدن اوست. فرد نیاز دارد تا با آبژه ایده آل سازی شده اش یکی شود تا بتواند احساس خوب بودن را تجربه کند. احساسات نا سالم مانند احساس خشم و احساس پوچی  معمولا با ایده آل سازی درمانگر و یا دیدن او در جایگاه کسی که از او خشم دارد یا احساس پوچی را به او داده است، بروز می کند.

درمانگران رویکرد “روانشناسی خود”، به حالات نمایشی و خودبزرگ بینی فرد توجه می کنند به این شکل که فرد به صورت ناخودآگاه به دنبال یک آبژه قدرتمند است که عدم عزت نفس او را جبران کند. نظریه “روابط آبژه” و “روانشناسی خود”، هر دو بر روابط اولیه با آبژه های (موضوعات) درونی یا همان Self-Object ها تاکید دارند.

روانشناسی خود به درک بهتر و کامل تری از خودشیفتگی کمک می کند و آن را به عنوان بخشی طبیعی از رشد در نظر می گیرد. گرچه از نظر روانشناسی، خودشیفتگی یک پریشانی جدی است اما همه خصوصیات شخصیتی خودشیفتگی لزوما مخرب نیست.

کوهوت با ابداع رویکرد “روانشناسی خود”، اهمیت همدلی را در قالب رابطه درمانی به عنوان ابزاری برای درک بیشتر آنچه که از فرد تحت درمان مشاهده میشود، مطرح کرد و آن را به منزله یک جزء ضروری در روند تحلیل و درمان قرار داد. به اعتقاد کوهوت، زمانی که یک درمانگر بتواند دنیا را از زاویه دید فرد تحت درمان ببیند، درمان با سرعت بیشتری پیش خواهد رفت.

نظر منتقدان رویکرد روانشناسی خود:

منتقدان رویکرد “روانشناسی خود” بر این باورند که این رویکرد یک درمان حمایتی است و تغییر پایداری برای افراد تحت درمان این رویکرد حاصل نمی شود. آنها معتقدند گرچه رویکرد “روانشناسی خود” سعی در شناسایی و تحلیل بهتری از خودشیفتگی دارد، ولی لزوما تمام افراد خودشیفته با این رویکرد قابل درمان نیستند. آنها همچنین اعتقاد دارند که این رویکرد درمانی، به اندازه کافی به تمام عوامل مؤثر در روان مانند ناخودآگاه که تاثیر بسزایی در رشد و سلامت روان فرد دارند، نمی پردازد.

 

منابع:

درآمدی بر تئوری های روابط آبژه و روانشناسی خود- اثر مایکل سنت کلر

https://public-psychology.ir/1400/04/object-relation-self-psychology/

https://public-psychology.ir/1400/04/21236/

https://tadaei.com/self-psychology/

https://www.goodtherapy.org/learn-about-therapy/types/self-psychology

Baker, H.S., & Baker, M.N. (1987). Heinz Kohut’s self-psychology: An overview. The American Journal of Psychiatry144(1), 1-9.

 

Empathy misinterpreted. (2015). Retrieved from selfpsychologypsychoanalysis.org

Lunbeck, E. (2014, June 8). 5 things you didn’t know about healthy narcissism. Huffington Post. Retrieved from:

http://www.huffingtonpost.com/elizabeth-lunbeck/5-things-you-didnt-know-a_2_b_5107392.html

 

McLean, J. (2007). Psychotherapy with a narcissistic patient using Kohut’s self-psychology model. Psychiatry, 4(10), 40-47.

 

Mitchell, S.A., & Black, M.J. (1995). Freud and beyond: A history of modern psychoanalytic thought. New York: Basic Books.

 

 

What is self-psychology? (2006). Retrieved from http://www.selfpsychology.com/whatis.htm

 

تهیه و تنظیم: بنفشه پارسا

به اشتراک بگذارید:

Facebook
Twitter
LinkedIn
Email
Print
Telegram

دیدگاهتان را بنویسید

مقالات مشابه

حافظه

چگونه حافظه را بهبود بخشیم

مقاله برگرفته ازسایت روانشناسی امروز است ترفندهای حافظه در حالی که صرفاً بازبینی یک واقعیت تازه آموخته شده، تعریف یک کلمه یا برخی اطلاعات دیگر

مثلث تد

رهایی و خروج از مثلث کارپمن

رهایی و خروج از مثلث کارپمن در مطالب گذشته از مثلث كارپمن در تحلیل رفتار متقابل و نقش های قربانی، ناجی و جلاد گفتیم و اینكه اگر كسی در

0
    0
    Your Cart
    Your cart is emptyReturn to Shop

    فراتاک برای تسهیل ارائه خدمات برای هموطنان عزیز داخل ایران امکان پرداخت ریالی ایجاد کرده است. برای استفاده از خدمات لطفا فرم زیر را پر کنید تا در اسرع وقت با شما تماس گرفته شود.