رابطه ی والد- کودک
رابطه والد-کودک یکی از مهمترین و پایهایترین روابط در زندگی انسان است. این رابطه از آنجایی که از دوران کودکی شروع میشود و تا دوران بزرگسالی ادامه دارد، بسیار اهمیت دارد. این رابطه در واقع شامل تمام تعاملات و ارتباطاتی است که بین والد و کودک برقرار میشود، از جمله عشق و محبت، حمایت و مراقبت، تربیت و آموزش، پشتیبانی و اعتماد به نفس و …
رابطه والد-کودک بسیار پویاست و در طول زمان ممکن است تغییراتی را تجربه کند. به عنوان مثال، در دوران اولیه کودکی، والدین به عنوان مرجع اصلی اطلاعات و راهنمایی های کودک، تأثیر بسزایی بر روی شخصیت و رفتار کودک خود دارند. در دوران نوجوانی و جوانی، کودک شروع به استقلال کردن از والدین میکند و به شکلی بیشتر در این رابطه شرکت میکند.
رابطه والد-کودک برای سلامت و رشد کودک بسیار مؤثر است. کودکانی که با والدین مهربان، متقابل، حمایت کننده و پشتیبان، بهرهمند از یک رابطه نزدیک و صمیمی هستند، عمدتاً احساس امنیت، اعتماد به نفس و شادی بیشتری در زندگی خود دارند. به عنوان مثال، کودکانی که با والدینی که به شکل فراوان عشق و علاقه نشان میدهند، رشد فیزیکی و عاطفی بهتری دارند. همچنین رابطه والد-کودک به خودی خود بسیاری از مسائل مانند تربیت، توسعه مهارتها، کنترل عواطف، و موارد دیگر کمک میکند.
نقش والدین در رابطه با کودک از نظر روانشناختی
نقش والد-کودک از نظر روانشناختی بسیار حائز اهمیت است. بر اساس تحقیقات انجام شده، این نقش میتواند تأثیر بسزایی در رشد و توسعه روانی کودک داشته باشد.
در زمینهی رشد روانی کودک، والدین نقش بسیار مهمی در پرورش و تربیت آنها دارند. به عنوان مثال، والدین با بهرهمندی از فنون تربیتی، میتوانند به کودکان خود کمک کنند تا مهارتهای اجتماعی و عاطفی خود را بهبود بخشند، مشکلات خود را حل کنند، خودکنترل بیشتری داشته باشند و با مشکلات و تهدیدات زندگی بهتری روبرو شوند.
در این رابطه، نحوهی تربیت والدین و نوع پرورش و توجه به نیازهای کودک نقش بسیار مهمی دارد. همچنین، والدین میتوانند با ارائه حمایت و تحریک کودکان به خودمختاری و خودکنترلی بیشتر، بهبود کارایی و کنترل عواطف کودکان را بهبود بخشند. از این رو، میتوان نتیجه گرفت که والدین میتوانند با ایجاد محیطی امن و پشتیبان برای کودکان، به رشد و توسعه روانی آنها کمک کنند.
حساسیتهای مادران در مورد کودک
حساسیتهای مادر نسبت به کودک از نظر روانشناختی بسیار حائز اهمیت است و میتواند تأثیر بسزایی در رشد و توسعه روانی کودک داشته باشد.
از جمله حساسیتهایی که مادران به کودکان خود نشان میدهند، میتوان به تفهیم، شنیدن و پاسخگویی به نیازهای احساسی و عاطفی کودک اشاره کرد. به عنوان مثال، مادرانی که توانایی شنیدن نیازهای کودکان خود را دارند و به آنها پاسخ میدهند، باعث ایجاد امنیت و اعتماد به نفس در کودکان خود میشوند.
همچنین، حساسیت مادر به نیازهای فیزیکی کودکان خود نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. مادران با فراهم کردن نیازهای فیزیولوژیکی مانند خواب، تغذیه و نظافت، به رشد و توسعه سالم کودکان خود کمک میکنند.
در مقابل، حساسیت نادرست مادر نسبت به نیازهای کودک میتواند باعث ناراحتی و اضطراب کودکان شود. به عنوان مثال، مادرانی که با تمرکز زیاد برای جلب توجه از طرف کودکان، برخی از نیازهای آنان را نادیده میگیرند، ممکن است باعث کمبود اعتماد به نفس و کنترل عواطف در کودکان شوند.
بنابراین، حساسیت مادر نسبت به کودکان خود باید به گونهای باشد که به رشد و توسعه سالم کودکان کمک کند و به علائم و نیازهای آنان توجه شود.
بازخوردهای والد به کودک
بازخوردهای مثبت و سازنده از سوی والدین، باعث ایجاد اعتماد به نفس، رشد اجتماعی و توسعه کمالگرایی در کودکان میشود. بازخورد مثبت میتواند شامل تشویق، تأیید، قدردانی، تمجید و افزایش خوداعتمادی باشد که به کودکان کمک میکند تا خودرا بهتر بشناسند و برای رسیدن به هدفهایشان تلاش بیشتری کنند.
از طرف دیگر، بازخوردهای منفی و نامناسب میتواند باعث کاهش اعتماد به نفس، افزایش اضطراب و خشم و تنبلی در کودکان شود. بازخورد منفی میتواند شامل انتقاد، تنبیه، تعریف نادرست و ایجاد عقده و ناراحتی باشد که به کودکان کمک نمیکند تا بهتر بشناسند و در رسیدن به هدفهایشان موفق شوند.
با توجه به اهمیت بازخوردهای والدین به کودکان، باید به گونهای باشد که به رشد و توسعه سالم کودک کمک کند و بازخوردهای سازنده و مثبت را در مورد عملکرد کودکان به آنها ارائه کند. بهتر است والدین با توجه به نیازهای کودکان و شخصیت آنها، بازخوردهای مناسب و منطبق با شرایط خاص کودکانشان را به آنها ارائه دهند.
توجه توام والد به کودک خوب است یا بد؟
توجه توام والدین به کودکان میتواند به عنوان یکی از روشهای موثر برای ارتباط پدر و مادر با کودکان شمرده شود. در این روش، والدین با همکاری و هماهنگی با یکدیگر، توجه خود را به کودکان خود اختصاص میدهند. این روش به والدین کمک میکند تا با همکاری و هماهنگی با یکدیگر، کودکانشان را بیشتر درک کنند و بهترین راههای برای پرورش آنها را پیدا کنند.
بنابراین، توجه توام والدین به کودکان خوب است و میتواند به بهبود رابطه آنها با کودکان کمک کند. با این حال، در برخی موارد، این روش میتواند برای کودکان مضر باشد، به عنوان مثال در مواردی که والدین به طور مداوم به کودکان خود توجه میکنند و هیچ فرصتی برای تجربه خودکفایی و استقلال برای کودکان فراهم نمیکنند.
بنابراین، توجه توام به کودکان بهتر است مناسب با نیازهای کودکان باشد. باید به کودکان فرصت داده شود تا در مواردی که برای آنها مناسب است، خودکفایی و استقلال را تجربه کنند. همچنین والدین باید به دنبال حفظ تعادل میان توجه به کودکان خود و به دنبال رعایت حقوق کودکانشان باشند.
تجربه ناراحتی در کودکان و نقش والدین
تجربه ناراحتی در کودکان میتواند به صورت گستردهای در زندگی آنها تأثیر بگذارد. این تجربه ممکن است شامل احساسات ناراحتی، اضطراب، ترس، ناامنی و افسردگی باشد. در این موارد، نقش والدین در کمک به کودکان خود بسیار مهم است.
یکی از نقشهای مهم والدین در کمک به کودکان خود در مواجهه با تجربههای ناراحتی، ارائه حمایت احساسی است. والدین میتوانند با به اشتراک گذاشتن احساسات و تجربیات خود، به کودکان خود کمک کنند که احساساتشان را مدیریت کنند و با این تجربهها بهتر کنار بیایند.
در مواجهه با تجربههای ناراحتی، والدین میتوانند با ارائه اطلاعات و توضیحات در مورد مسائلی که کودکانشان با آنها روبهرو شدهاند، به آنها کمک کنند تا درک بهتری از این مسائل پیدا کنند و راهحلهای مناسبی برای مدیریت آنها پیدا کنند.
در نهایت، نقش والدین در کمک به کودکان در مواجهه با تجربههای ناراحتی، تأثیر زیادی بر روی روند رشد و توسعه کودکان خود دارد.
ذهنی سازی و عملکرد بازتابی
ذهنی سازی و عملکرد بازتابی دو مهارت مهم در توسعه شخصیت کودکان هستند. ذهنی سازی به معنی توانایی فهمیدن دیدگاه و احساسات خود و دیگران و تغییر آنها است. عملکرد بازتابی هم به معنی بازگو کردن و تفسیر کردن رفتارها و احساسات کودکان است.
ذهنی سازی در کودکان از سنین پایین شروع میشود و توسط والدین و مربیان میتواند تقویت شود. والدین میتوانند با به اشتراک گذاشتن دیدگاه و احساسات خود و ایجاد فضای گفتگو با کودکان، به آنها کمک کنند تا ذهنیت و تفکر سازندهای برای حل مسائل و تصمیمگیریهای خود پیدا کنند. این مهارت باعث میشود که کودکان بتوانند با دیگران به خوبی ارتباط برقرار کنند و در مواجهه با مشکلات، با دیدگاهی مثبت و سازنده، به راهحلهای خوبی برای حل آنها برسند.
همچنین عملکرد بازتابی در کودکان میتواند باعث بهبود عملکرد شناختی آنها شود. بازتابی مثبت و مناسب به کودکان کمک میکند تا روابط اجتماعی خود را بهبود بخشند و در کارهای خود موفقتر باشند. والدین میتوانند با ارائه بازخورد مثبت و مناسب به کودکان، به آنها کمک کنند تا خودشان را بهتر بشناسند و از تجربههایشان بهتر یاد بگیرند.
ذهنی سازی والدانه یا پدیدهای که به آن “ذهنیت والدین” گفته میشود، به دیدگاهها، باورها، انتظارات و الگوهای رفتاری والدین نسبت به فرزندانشان اشاره دارد. این ذهنیتها و باورها ممکن است از روی تجربیات قبلی و تربیت و فرهنگ والدین تأثیر بگیرند و در تربیت و ترغیب فرزندانشان نقش داشته باشند.
در صورتی که ذهنیت والدین به سوی پشتیبانی و تشویق از کودکان باشد، به آن “ذهنیت پشتیبانیگر” گفته میشود. در این صورت، والدین به کودکان فضای اعتماد و امنیت را ارائه میدهند که باعث رشد و توسعه آنها میشود. این نوع ذهنیت، از کودکان انتظارات مثبت و واقعگرا دارد و از آنها پشتیبانی میکند تا با چالشهای زندگی مواجه شوند و به عنوان شخصیتهایی مستقل و موفق برای خودشان ایستادگی کنند.
از طرف دیگر، اگر ذهنیت والدین به سوی نقد و انتقاد از کودکان باشد، به آن “ذهنیت انتقادی” گفته میشود. در این صورت، والدین به کودکان فضای ترس و ناراحتی را ارائه میدهند که باعث افزایش استرس و اضطراب آنها میشود. این نوع ذهنیت، از کودکان انتظارات منفی و غیر واقعگرا دارد و میتواند باعث کاهش اعتماد به نفس، افزایش تنش و عدم تعامل اجتماعی آنها شود.
دید مثبت به کودک
داشتن دید مثبت به کودک به معنای دیدگاهی است که به کودک به عنوان یک فرد با استعداد، توانمندی و شخصیت منحصر به فرد نگاه میکند. در این دیدگاه، کودک به عنوان یک انسان با ارزش و حقوق دار دیده میشود که قابلیت رشد و توسعه دارد و در صورت فراهم کردن فضای مناسب، میتواند به شخصیتی بالغ، خودآگاه و موفق تبدیل شود.
والدینی که دید مثبتی به کودک دارند، از این دیدگاه شروع به فعالیتهایی مانند تشویق کردن کودک به رشد و پیشرفت، ایجاد فضای اعتماد و موجب شدن شخصیتهای مستقل و موفق در کودکان میکنند. این نوع رویکرد در کودکان باعث افزایش اعتماد به نفس، افزایش تواناییهای اجتماعی، تقویت شخصیت و بهبود عملکرد تحصیلی آنها میشود.
در مقابل، دیدگاه منفی و بدبین به کودک میتواند به شکلگیری شخصیت منفی و ناراحتی در کودکان منجر شود و باعث کاهش اعتماد به نفس، ایجاد ترس و اضطراب و کاهش عملکرد تحصیلی و اجتماعی آنها شود. بنابراین، داشتن دید مثبت به کودک میتواند در سبک زندگی و رفتار والدین و کودکان تأثیرگذار باشد
تماس بدنی
تماس بدنی با کودکان، یعنی هر نوع لمس و برخورد جسمانی با آنها مانند آغوش گرفتن، بوسیدن، ماساژ دادن و غیره. این نوع تماس بدنی میتواند بر روی تربیت کودکان تأثیر مثبتی داشته باشد.
با توجه به تحقیقات علمی، تماس بدنی با کودکان باعث ایجاد ارتباط و ارزشگذاری به آنها میشود. تماس بدنی باعث ترشح هورمونهایی مانند اکسیتوسین و اندورفین در بدن کودکان میشود که باعث افزایش حس خوشایند و شادی در آنها میشود. همچنین، این نوع تماس با کودکان میتواند احساس امنیت و آرامش در آنها ایجاد کند.
علاوه بر این، تماس بدنی با کودکان میتواند به آنها کمک کند تا نسبت به خود و دیگران احساس قدرتمندی و محبوبیت کنند. همچنین، با توجه به این که ارتباط بین والدین و کودکان از نوع امن و محبتآمیز برای رشد و توسعه روانی کودکان بسیار حیاتی است، تماس بدنی با آنها میتواند این نوع ارتباط را تقویت کند.
بنابراین، تماس بدنی با کودکان میتواند در تربیت آنها تأثیرگذار باشد و به آنها کمک کند تا شخصیت قوی، امن، خودآگاه و با اعتماد به نفسی را تجربه کنند. همچنین، این نوع تماس با کودکان میتواند به والدین کمک کند تا بهتر بفهمند چه نیازهایی در کودکانشان وجود دارد و با ارائه این نیازها بهتر از آنها مراقبت کنند.
سایر متغیرها در تعامل والد-کودک
سازمان جهانی بهداشت هشت معیار کلی برای برقراری تعامل مثبت بین مادر و کودک معرفی کرده است، که این معیارها عبارتند از:
-
ابراز عشق به کودک:
ابراز عشق به کودک، بسیار مهم و ضروری است و به خصوص در اوایل زندگی کودک از اهمیت بسیاری برخوردار است. ابراز عشق به کودک به شیوههای مختلفی از جمله برقراری ارتباط چشمی، بغل کردن، بوسیدن، صحبت کردن با کودک و ابراز توجه و اهمیت به او صورت میگیرد. در واقع، ابراز عشق به کودک به عنوان یک نوع تماس بدنی، میتواند به کودکان کمک کند تا احساس امنیت و آرامش داشته باشند و رشد روانی خوبی را تجربه کنند.
تحقیقات نشان میدهد که کودکانی که با ابراز عشق و محبت از سوی والدین خود روبرو میشوند، دارای روابط اجتماعی و حرکتهای جسمانی بهتری هستند و توانایی حل مسائل و مسابقه با فشار را بهتر دارند. همچنین، کودکانی که با ابراز عشق و محبت از سوی والدینشان روبرو میشوند، به رشد روانی خوبی دست پیدا میکنند و احساس امنیت و اعتماد به نفس بیشتری دارند.
بنابراین، ابراز عشق و محبت به کودکان میتواند بسیار مهم و ضروری باشد و به آنها کمک کند تا شخصیت قویتری را تجربه کنند. در این راستا، والدین باید تلاش کنند تا در ارتباط با کودکانشان، همیشه احساس محبت، عشق و ارزشگذاری را نشان دهند و با ابراز توجه و اهمیت به نیازهای آنها، زمینه رشد و توسعه روانی آنها را فراهم کنند.
-
پیروی کردن از کودک:
پیروی کردن از کودک به معنای گوش دادن به خواستهها و نیازهای کودک و توجه به آنها است. در این روش، والدین به جای فرض کردن که آنها بهتر میدانند که کودک چه میخواهد، به کودکان خود اجازه میدهند تا خودشان بگویند که چه میخواهند و این خواستهها را به طور صادقانه پذیرفته و عملی میکنند.
پیروی کردن از کودک از اهمیت بسیاری برخوردار است. این روش باعث میشود که کودکان احساس کنند که نیازها و خواستههایشان شنیده میشود و اهمیتی دارد. با این کار، والدین به کودکان خود آموزش میدهند که به نیازهای خود پایبند باشند و به نیازهای دیگران احترام بگذارند.
همچنین، پیروی کردن از کودک باعث میشود که اعتماد به نفس کودکان افزایش یابد و احساس موفقیت و اعتبار داشته باشند. با فراهم کردن فرصتی برای کودکان به منظور انتخاب و انجام خودکار اعمال، این کودکان میتوانند درک بهتری از قابلیتها و تواناییهای خود داشته باشند.
بنابراین، پیروی کردن از کودک، روشی موثر برای تقویت روابط بین والدین و کودکان است. با گوش دادن به نیازها و خواستههای کودک، والدین میتوانند به کودکانشان یاد بدهند که به خود و نیازهای خود احترام بگذارند و به افراد دیگر احترام بگذارند.
-
تشویق کودک به خاطر کاری که موفق به انجام آن شده است:
تشویق کودک به خاطر کاری که موفق به انجام آن شده است، بسیار مهم است و میتواند به رشد و توسعه روحی و روانی آن کودک کمک کند. برای تشویق کودک، میتوانید از راههای زیر استفاده کنید:
- ابراز تحسین: به کودک بگویید که شما بسیار خوشحالید که او موفق به انجام کاری شده است و تحسینش میکنید. این باعث میشود که کودک احساس پشتیبانی و اعتماد به نفس بیشتری به خود داشته باشد.
- تقدیر از کار خوب: به کودک بگویید که شما از کار خوبی که انجام داده است خیلی خوشتان آمده است و او را برای آن تقدیر میکنید.
- بیان اهمیت کار: به کودک بگویید که کاری که انجام داده است بسیار مهم و قابل تقدیر است و به دلیل انجام آن، باید افتخار برای خودش داشته باشد.
- پاداش دادن: به کودک پاداشی بدهید که نشان دهنده تشویق شما به او است. این پاداش میتواند هدیه، شیرینی، یا حتی یک عنوان افتخاری باشد.
- راهنمایی بیشتر: به کودک بگویید که میتواند بهبود بخشد و در کار خود بهتر شود، اما باید با تلاش و تمرین این کار را انجام دهد. به او بگویید که شما همیشه در کنارش هستید تا به او کمک کنید.
- بحث کردن در مورد تجربه: با کودک در مورد تجربهای که داشته صحبت کنید و از او بخواهید که در مورد آن بیشتر بگوید. این باعث میشود که کودک احساس میکند که شما به او توجه میکنید و از کاری که انجام داده، خوشتان آمده است
-
شریک ساختن کودک در تجارب خود:
شریک ساختن کودک در تجربههای خود، یا به عبارتی افزایش تجربیات مشترک والد-کودک به او کمک میکند تا مهارتها و تجربیات جدیدی کسب کند و به رشد و توسعه روحی و روانی خود بپردازد. برای شریک ساختن کودک در تجربههای خود، میتوانید از روشهای زیر استفاده کنید:
- تشویق کودک به انتخاب تجربههای جدید: از کودک بپرسید که چه تجربههایی را دوست دارد انجام دهد و به او کمک کنید تا این تجربهها را ممکن کند.
- همراهی با کودک در تجربههای جدید: به کودک کمک کنید تا در تجربههای جدیدی که انتخاب کرده است، موفق باشد. میتوانید به او نشان دهید که چگونه این کار را بهتر و به طور مؤثر انجام دهد.
- بررسی نتایج تجربهها: با کودک در مورد نتایج تجربههایش بحث کنید و به او نشان دهید که چه موفقیتهایی کسب کرده است و چه مشکلاتی با آن مواجه شده است.
- ایجاد انگیزه: به کودک بگویید که چگونه میتواند در تجربههای خود بهتر شود و از او بخواهید که این تلاش را برای بهبود خودش انجام دهد.
- به اشتراک گذاشتن تجربههای خود: به کودک بگویید که شما هم تجربههایی داشتهاید و با او در مورد آنها صحبت کنید. این باعث میشود که کودک احساس بیشتری از ارتباط با شما داشته باشد و با تجربههای شما نیز آشنا شود.
- اعتماد به نفس دادن: به کودک نشان دهید که شما به او اعتماد دارید و از تواناییهایش مطمئن هستید
-
معنا دادن به دنیای اطراف کودک:
معنا دادن به دنیای اطراف کودک به معنای توجه به جزئیات و موضوعات مختلف در دنیای اطراف کودک و یافتن معنا و ارتباطات بین آنها است. این به کودک کمک میکند تا با توجه به جزئیات کوچک و متصل به هم، یک دیدگاه یکپارچه و مرتبط از دنیای اطراف خود داشته باشد.
برای معنا دادن به دنیای اطراف کودک، میتوانید از روشهای زیر استفاده کنید:
- توجه به جزئیات: به کودک کمک کنید تا به جزئیات و جزئیات کوچکی که در دنیای اطراف وجود دارد توجه کند. به کودک بگویید که این جزئیات چه معنایی دارند و چگونه به یکدیگر مرتبط هستند.
- ارتباط بین موضوعات: به کودک نشان دهید که چگونه موضوعات مختلف در دنیای اطراف با یکدیگر مرتبط هستند. به عنوان مثال، به او نشان دهید که چگونه درختها محیط زیست را تأثیر میدهند و چگونه حیوانات و پرندگان در آنها زندگی میکنند.
- کنجکاوی: به کودک اجازه دهید تا کنجکاوی کند و سوالات خود را در مورد دنیای اطراف بپرسد. به او پاسخ بدهید و از او بخواهید که بیشتر کنجکاو باشد و بیشتر بپرسد.
- بازی: بازیهایی که به کودک کمک میکنند با دنیای اطرافشان آشنا شوند، میتواند مفید باشد. به عنوان مثال، بازیهایی که بر اساس حیوانات، پرندگان، درختان و غیره ساخته شدهاند، به کودک کمک میکنند با دنیای آنها آشنا شود
-
گسترش تجارب کودک:
گسترش تجارب کودک به معنای ایجاد فرصتهایی برای کودک برای تجربه کردن چیزهای جدید، کشف علایق و استعدادهای جدید و توسعه مهارتهای جدید است. با ارائه فرصتهایی برای گسترش تجارب کودک، میتوانید به کودک کمک کنید تا شخصیت خود را توسعه داده و از دیدگاههای جدید و متفاوت برای دنیا بهرهمند شود.
برای گسترش تجربه کودک، میتوانید از روشهای زیر استفاده کنید:
- ارائه فرصت برای کشف علایق: با توجه به علایق کودک، فرصتهایی برای تجربه کردن چیزهای جدید ایجاد کنید. به عنوان مثال، اگر کودک علاقهمند به هنر است، فرصتی برای شرکت در کلاسهای هنری یا ارائه ابزارهای هنری برای خلاقیت در خانه فراهم کنید.
- ارائه فرصت برای اکتشاف محیط زیست: به کودک فرصت دهید تا محیط زیست خود را کشف کند و با جانداران، گیاهان و عناصر طبیعی مختلف آشنا شود. به او بگویید که چگونه محیط زیست با تغییرات فصلی و چرخه زندگی پیوند دارد.
- ارائه فرصت برای تجربه کردن فرهنگهای مختلف: به کودک فرصتی برای تجربه کردن فرهنگهای مختلف را برایش فراهم کنید. به عنوان مثال، با یک سفر به یک شهر با تاریخچه فرهنگی غنی، به کودک فرصتی برای تجربه کردن تفاوتهای فرهنگی و زندگی در محیطی جدید میدهید.
-
آموزش قوانین و محدودیتها به کودک:
آموزش قوانین و محدودیتها به کودک، یکی از مهمترین وظایف والدین و مربیان است. این کار به کودک کمک میکند تا قواعد اجتماعی را درک کند و بداند که چه کارهایی قابل قبول هستند و چه کارهایی قابل قبول نیستند. همچنین، آموزش قوانین و محدودیتها به کودک کمک میکند تا از بروز مشکلات و سوءتفاهمها جلوگیری شود و به کودک اعتماد به نفس بیشتری بدهد.
به طور کلی، برای آموزش قوانین و محدودیتها به کودک میتوانید از روشهای زیر استفاده کنید:
- تعیین قوانین و محدودیتهای واضح: برای آموزش قوانین و محدودیتها به کودک، باید قوانین و محدودیتها را به طور واضح و دقیق تعیین کنید. بهتر است قوانین را با کودک توضیح دهید و از او بپرسید که آیا قانون توضیح داده شده را درک کرده است یا خیر.
- مواجهه با نتیجهها: برای اینکه کودک بفهمد که چه اتفاقی میافتد اگر یک قانون را نقض کند، میتوانید به او نتیجههای این عمل را توضیح دهید. به عنوان مثال، اگر کودک موقع بازی با توپ در خانه با توپ پنجره را شکست، برای او توضیح دهید که پول برای تعمیر پنجره باید پرداخت شود.
- مثالزدن: به کودک مثالهایی از افرادی که قوانین را رعایت کردهاند و از نتیجهی خوبی که بدست آوردهاند صحبت کنید. به عنوان مثال، اگر کودک از پوشیدن کلاه به طور مداوم اجتناب میکند، ازدوره کودکی خودتان که رعایت نمیکردید و سرما میخوردید بگویید.
مقالهٔ حاضر توسط تیم فراتاک تهیه شده است.
لازم به ذکر است که اگر در حوزه تعامل والد-کودک مشکل یا سوالی دارید، می توانید با جستجو در سایت فراتاک و انتخاب درمانگری که در این زمینه تخصص و سابقه درمان کافی دارد، به صورت آنلاین مشورت یا درمان دریافت نمایید.